مهمونی دندونی اقا رهان

از مسافرت که برگشتیم 22 فروردین بود یعنی یه روز مونده به اینکه 8 ماهگیتو تموم کنی تو راه جلفا بودیم جمه بود.آیدا که عاشق ترشیجاته لواشک و الوچه جنگلی دید و ماشین و نگه داشتن که بخرن ایدا و بابا علی و علی پیاده شدن تو هم بغل مامان شیرین بودی که با یه خنده ی شیطونی دندون خیلی کوچیکتو به مامان شیرین نشون دادی دیدم مامان داره با صدای بلند قربون صدقه ات میره کلی خوشحال شدیم و به فکر و برنامه ریزی وتم دندونیت.

تصمیم گرفتیم تم تو رنگین کمان کنیم.

عزیزم تو مهمونیت عکسات همزمان با موزیک پخش میشد

ژله هایی که من از خودم در کردم

ژله رنگین کمان

میز عصرونه( الویه با دست پخت مامان شیرین,دندونی،مافین اسفناج،کاپ کیک،سالاد میوه،ژله رنگین کمون و ژله دندون مصنوعی)

کاپ کیک دست پخت مامان شیرین

مافین اسفناج بازم دست پخت مامان شیرین

رو سیاهم ولی دندونی ام دست پخت مامان و به تزیین مامان رویا.البته پیاز هاشم مامان رویا سرخ کرده بود

علی در حال سرو سالاد میوه

و هدایایی که غزیزامون مارو شرمنده کردن